شخصاً به نظرم (هایدن شائوگنسی) در حال حاضر شرکتهای اپل و سامسونگ سخت در تلاش هستند تا نوآوری تازهای در حوزهی گوشیهای هوشمند ایجاد کنند و مایلند با طرحی ابتکاری آینده بازار را از آن خود کنند. در این بین گوگل نیز بیکار ننشسته و مشغول آماده کردن عینک عجیب و غریبش است و هیچ بعید نیست که در این بازی سخت و نفسگیر، نتیجه به نفع مردان گوگل به پایان برسد.
در این سناریو، تولیدکنندگان سختافزاری دیگر به فکر حوزههای فتح شدهی پیشین نظیر استفاده از دوربینهای پرتوان، صفحات نمایش با کیفیتتر یا سرعت دانلود بیشینه در گجتهای خود نیستند. چرا که این ایدههای قدیمی همگی به سرانجام رسیدهاند. در عوض آنچه که در سر مهندسان موج میزند نگاهی تازه به سبک زندگی مردم و ابداع محصولی است که به خوبی با آن همخوانی داشته باشد. بدین ترتیب آنها میتوانند حوزهی نفوذ رایانهها را گسترش داده و آن را بیشتر از همیشه با زندگی مردم عجین کنند. به گونهای که بیشترین تطابق را با زندگی حال حاضر نوع بشر داشته باشد.
همانطور که روزگاری گوشیهای نوکیا و بعدتر سیستمعامل سیمبین سلطان بلامنازع دنیای کوچک فناوری بود، با ظهور گوشی آیفون و نمونههای مشابه بسیارش، عرصه بر این شیر پیر بیشهی فناوری تنگ و تنگتر شد. به اعتقاد نگارنده، با وجودی که اپل و آیفون افسانهایش به حق جانشینی خلف برای گوشیهای دوران اولیه بودند، نوآوریهای اپل این انگشتشمار است و با این وجود برای مقابله با رقیب آسیایی فعلاً کفایت میکند. اپل همچنان توانسته با ساخت کالاهای زیبا و تکراری پول پارو کند؛ خوشا به حالشان! با این حال مدیران رده بالای این کمپانی خوب واقفند که باید رویکرد بهتری را برای مدیریت اعتبار و شهرت خود پیشه کنند و طرحی نو دراندازند.
در همین حال، سامسونگ نیز به دنبال گسترش نفوذ و کسب سهم بیشتری از بازار است. آنها موفق شدند پس از همکاری با گوگل منافع کوچک و بزرگ بسیاری را کسب کرده و سهامداران خود را بیش از هر زمان دیگر شاد و خرسند نمایند. کمی آن طرف تر در پایین هرم فناوری، نوکیای پدربزرگ با طمأنینه نشسته و همچنان خود را درگیر گوشیهای ویندوزی کرده است. آنها هنوز مشغول ساخت گوشیهایی هستند که همان اصول و اسلوب نمونههای قبلی نظیر سری Lumia را به طور ذاتی دارد. از سوی دیگر نوکیا قصد دارد با تولید گوشیهای ارزان قیمت آشا (Asha) میلیونها نفر را در مناطق فقیرنشین این سوی کره، به زندگی امیدوار کند.
این در حالی است که تولیدکنندگانی نظیر HTC و ZTE به دنبال قرار دادن قابلیتهای پیشرفتهتری در گوشیهای خود هستند، و میکوشند تا تمایز آشکارتری را بین دنیای فناوری برای خود فراهم کنند. شرکتهای چینی نیز به دنبال نسخهبرداری از دیگران و ازدیاد محصولات خود هستند. در همین حال، موزیلا و سامسونگ به دنبال سیستمعامل جدید خود (فایرفاکس و تایزن) میباشند که توانمندیهای بهتری در کار با HTML5 دارند. حال اینکه تمامی این هیاهوی بسیار، همهی شرکتها با یک مشکل بزرگ دست به گریبان هستند: نوآوری!
حال پرسش اصلی آن است که آیا عینک گوگل، به عنوان یکی از پیشروترین گجتهای پوشیدنی میتواند این بازار نسبتاً پایدار را به هم بریزد یا خیر؟
این موضوع را از یاد نبرید که علی رغم کامل نبودن این محصول، هنوز سرگئی برین – که در نشست هفته گذشته TED شرکت کرده بود – از آن رضایتمندی کامل ندارد. و هفته گذشته در پاسخ به این پرسش که «آیا عینک گوگل میتواند جایگزین گوشیهای هوشمند شود؟»، وی در پاسخی دندانشکن دلیل آورد که چرا افرادی که در خارج از دره سیلیکون زندگی میکنند هرگز چنین ابزاری را بر سر نخواهند گذاشت و اینکه چطور چنین ابزاری میتواند حواس مصاحب شما را به طور کامل از موضوعی که دربارهاش حرف میزنید پرت کند. بدین ترتیب چنین چیزی میتواند ارتباطات را از بین ببرد. برین تاکید میکند که، «به نظرم هنوز این ابزار آنچنان که باید و شاید آماده نیست».
از سوی دیگر زمانی که از لی ویلیمز دربارهی عینک گوگل پرسیدیم، وی آن را محصول سرسختانهای توصیف کرد که در برابر سبک زندگی حقیقی و پلتفرمهای محاسباتی قرار میگیرد. وی اضافه کرد: «زمانی که شخصی خود را وابسته به محصولی میکند یا اینکه سبک زندگیاش را به نحوی تغییر میدهد تا از قدرت محاسباتی پلتفرمهای گوناگون بهرهبرداری کند، آنگاه است که میتوان اذعان کرد که محصول یا خدمات مفیدی خلق کردهایم که توانسته سبک زندگی مردم را تغییر دهد. عینک گوگل به نظرم این پتانسیل را دارد؛ با این حال هنوز باید دید آیا در جامعه جا میافتد یا حداقل خود را در چهارچوبهای استفاده شخصی به خوبی نشان دهد یا خیر. معتقدم تنها در این صورت است که میتواند زنده بماند. به شخصه نمیتوانم کاربرانی را در خارج از سیلیکونولی تصور کنم که تمایلی به استفاده از این ابزار داشته باشند و فکر میکنم هنوز بسیاری از افراد ترجیح میدهند از گوشی تلفن هوشمند خود بهره برداری کنند.» و این درست همان حرفی است که پیشتر سرگئی برین زده بود.
مشکل آن است که عینک گوگل هنوز موفق نشده پاسخ درخوری برای پرسشهای ما دهد؛ مواردی نظیر اینکه چطور قصد دارد لایهی اطلاعاتی را در شیء خاص خود مجتمع نماید. و یا اینکه ما هنوز مردد هستیم که چطور لایهی اطلاعاتی را در نمایشگر چشمی آن مجتمع کنیم. همانطور که «لی» اذعان میکند این موارد آنچنان متمایز نیست که بتوان آنها را از گوشیهای هوشمند تمیز داد.
این ابزار هنوز موفق نشده به خوبی ایدهی اصلی و کاراییاش را اثبات نماید. و هر چند که این گجت پوشیدنی است، اما آیا میتوان آن را ابزاری موفق دانست که کاربران خود را «سردرگم» نکند؟ مطمئناً آنچه که هماکنون به دنبالش هستیم همانا یکپارچه سازی است تا سردرگمی بیشتر کاربران. علیایحال عینک گوگل به روشنی نشان داده که موج آیندهی «سردرگمی» در بستر گوشیهای هوشمند امروزی اتفاق خواهد افتاد؛ و به قول معروف این شتر به زودی در جلوی خانهی مجلل امروزی آنها خواهد نشست. به همین خاطر نبرد آتی بین آیفون 5S و سامسونگ گلکسی 4 تنها در چهارچوبهای مربوط به گوشیهای هوشمند است و در حقیقت هیچ نوآوری در کار نیست.
آنچه که حقیقتاً به دنبالش هستیم این است که راهی تازه برای کسب و ارائه اطلاعات بیابیم. و عینک گوگل نزدیکترین ماهیتی است که به این سازوکار نزدیکی دارد اما در حقیقت این ابزار هنوز آن طور که باید و شاید جا نیفتاده است. دلیل این موضوع نیز آن است که اطلاعات باید فراگیرتر از آنچه که در زندگی روزمره بدان نیاز داریم ارائه شود و نمیتوان چنین ابزاری را دائماً بر روی سر قرار داده و این طرف و آن طرف رفت! شاید بهتر است آنها به دنبال گجتی برای قرار دادن بر روی گوش یا مچ دست باشند تا بر روی سر!